کتاب تو یه کله شقی

ساخت وبلاگ

جین سینسرو در کتاب تو یه کله شقی، از پرفروش‌های آمازون و نیویورک‌تایمز، با زبانی طنزآمیز روش‌هایی را برای کشف قدرت درونی و بهبود شخصیتتان پیشنهاد می‌دهد و شما را برای یافتن رسالت واقعی خودتان در این دنیا راهنمایی می‌کند.

درباره کتاب تو یه کله شقی:

جین سینسرو (Jen Sincero) در کتاب تو یه کله‌شقی (You Are a Badass) از شما می‌خواهد که با کله‌خر بودن به سوی اهدافتان قدم بردارید. حتماً تاکنون این اتفاق برایتان افتاده که از برخی لحظات و دقایق زندگی‌تان راضی نباشید، اگر دوست دارید از این شرایط نامناسب رها شوید باید تلاش کنید لفظ «خواستن» را پیاده کرده و با عزم و اراده به سوی اهدافتان پیش بروید.

ممکن است آدمی برای رسیدن به موفقیت به کارهایی دست بزند که هیچ‌گاه تصورش را نمی‌کرده است. شما باید برای اهدافتان ترس‌های خود را کنار بگذارید، چندین و چند بار شکست را تجربه و حتی به انجام کارهایی که برایتان آسان نیست عادت کنید. اگر دوست دارید زندگی‌ای داشته باشید که هرگز آن را تجربه نکرده‌اید باید کارهایی را انجام دهید که هرگز انجام نداده‌اید.

نویسنده در این کتاب مسیری را که باید برای دستیابی به اهدافتان طی کنید نشانتان می‌دهد. این کتاب با راه‌حل‌هایی که پیش روی شما می‌گذارد کمک می‌کند تا باورهای مخرب، افکار منفی، واکنش‌های نامناسب و عیب و ایرادهای خود را اصلاح و زندگی‌تان را لبریز از امید، شور و عشق کنید.

کتاب حاضر به شما می‌گوید که چطور با چالش‌های زندگی‌تان روبه‌رو شوید و با ایمان به خدا، حمایت او و پشتکارتان به تمامی خواسته‌هایتان دست یابید.

افتخارات کتاب تو یه کله شقی:

- پرفروش‌ترین کتاب نیویورک‌تایمز
- پرفروش‌ترین کتاب سایت آمازون

نکوداشت‌های کتاب تو یه کله شقی:

- این اثر یک کتاب خودیاری برای افرادی است که ناامیدانه می خواهند زندگی خود را بهبود ببخشند، اما نمی‌خواهند با این کار خسته شوند. شما با خواندن این کتاب جالب و خنده‌دار، مجاز به برآورده کردن وعده عالی خود هستید. (MindBodyGreen)

- «تو یه کله‌شقی» یک پدیده است! (Liesl Freudenstein, Boulder Book Store)

- سینسرو احتمالاً سرگرم کننده‌ترین کتاب خودیاری را نوشته است که بسیاری از خوانندگان در دست دارند. خواندن این کتاب مانند گفتگو با بهترین دوست است. کسی که به شما بگوید چیز مهمی نیست و شما را مجبور به تفکر در خارج از چارچوب خود کند. (The State Hornet, California State University, Sacramento campus paper)

خواندن کتاب تو یه کله شقی به چه کسانی پیشنهاد می‌شود؟

اگر قصد دارید به فردی موفق در زندگی‌تان تبدیل شود و تغییری اساسی در درونتان ایجاد کنید این کتاب را از دست ندهید.

با جین سینسرو بیشتر آشنا شویم:

جین سینسرو یکی از گویندگان و مربیان و نویسندگان بزرگ آمریکایی به شمار می‌رود. او که به عنوان یکی از موفق‌ترین نویسندگان حوزۀ موفقیت و خودیاری شناخته می‌شود، مجموعه کتاب‌های تو خفن هستی را که از پرفروش‌ترین‌های سایت آمازون بوده‌اند، نوشته است.

او از طریق وب‌سایت، جلسه‌های خصوصی، سمینارها، مقالات، برنامه‌های عمومی، محصولات و کتاب‌هایش به افراد بسیاری کمک کرده تا زندگی شخصی و شغلی خود را تغییر دهند. سینسرو در همایش‌های بسیاری در سراسر جهان سخنرانی می‌کند و یک مربی عالی برای افرادی است که قصد دارند تجارت و زندگی رویایی خود را بسازند، دوستان خوبی پیدا کنند، پدر و مادرشان را ببخشند و بهترین کاری که می‌توانند را انجام دهند.

کتاب تو خفن هستی نوشتۀ جین سینسرو در سال 2014 جایزۀ سالانه انجمن ناشران صوتی آمریکا برای کتاب‌های صوتی و سرگرمی‌های گفتاری را به دست آورد.

جملات برگزیده کتاب تو یه کله شقی:

- شما می‌توانید از هیچ و با دست خالی شروع کنید چرا که از هیچ راه گشایشی برایت حاصل می‌شود.
- شما قربانی قوانینی هستید که با آن‌ها زندگی می‌کنید.
- اگر می‌خواهید که اسرار جهان هستی را کشف کنید از راه انرژی، فرکانس و ارتعاش فکر کنید.
- اگر افسرده هستید در گذشته زندگی می‌کنید و اگر مضطرب هستید در آینده زندگی می‌کنید. اگر در آرامش هستید در حال زندگی می‌کنید.
- اینکه بخواهی جای شخص دیگری باشی معنی تباه کردن شخصیت خودت است.
- اگر واقعاً خودمان را دوست داشته باشیم، همه چیز در زندگی‌مان روبه‌راه می‌شود.
- بهتر است برای چیزی که هستی مورد نفرت باشی تا اینکه برای چیزی که نیستی محبوب باشی.
- تو هیچ‌گاه تنها و درمانده نیستی، نیرویی که ستارگان را هدایت می‌کند تو را نیز هدایت می‌کند.
- یکی از پاداش‌های زیبای زندگی این است که هیچ‌کس بی‌آنکه به خودش کمک کند، نمی‌تواند خالصانه به دیگری کمک کند.
- وقتی شکرگزار هستی، ترس از وجودت ناپدید می‌شود و فراوانی پدیدار می‌شود.

در بخشی از کتاب تو یه کله شقی می‌خوانیم:

روزی در کلاس یوگا بودم که مربی به همه ما گفت ژست کبوتر بگیریم، یعنی به این حالت که یک پای خود را به پشت امتداد دهیم و آن یکی را از از سمت چپ مقابل خود تا کنیم و بعد به طرف جلو خم شویم و بعد علاوه بر همه این‌ها دراز بکشیم. این ژست فقط به شرطی خوب است که یک کبوتر باشی، اما برای من یکی از آن ژست‌هایی بود که به شدت از آن وحشت داشتم چون باسنم را نمی‌توانستم آن طور حرکت دهم، اذیتم می‌کرد و من همیشه می‌ترسیدم گیر کنم.

اما با وجودی که بدن من طور دیگری می‌خواست، من همچنان در کلاس حضور داشتم و آن را دنبال می‌کردم و تصمیم گرفتم "در آن استراحت کنم و آرامش بگیرم" اگرچه در واقع فقط آهسته از مربی خواهش می‌کردم تا از ما بخواهد به ژست دیگری تغییر حالت دهیم، ولی او این کار را نمی‌کرد چون حسابی گرم حرف زدن بود. داشت پرحرفی می‌کرد و راجع به ارتباط ما با کائنات و دم و بازدم و راه رسیدن به روشنگری همچنان می‌گفت و می‌گفت...

"و معلم محترم لعنتی می‌شه عجله کنی به گمانم نزدیک است بندبند بدنم پاره شود"، احساس می‌کردم مفصل‌هایم داشت از جا درمی‌آید. "اوه خدای من واقعاً فکر کنم در همین حالت گیر کردم حالا چطور از این وضعیت خلاص شوم". او خودش را به من رساند و بلندم کرد و مرا از آن حالتی که گرفتارش بودم درآورد و بعد هیسسس...

نفس عمیقی کشیدم. شِکوه‌ها و ناله و زاری‌های بی‌وقفه مغزم را خاموش کردم، آرام شدم و تسلیم شدم. خودم را به خدا سپردم، احساس کردم بدنم تغییر کرد و با آن حرکت هماهنگ شد و عمیق‌تر از قبل به آن ژست فرو رفت. درد از بین رفت. وحشت تمام شد. با کائنات یکی شدم. اما بعد ناگهان دوباره ذهنم منحرف شد و حس کردم واقعاً گیر افتاده‌ام، جداً آن مربی لعنتی تمام غروب از چه حرف می‌زد. پنج دقیقه تمام در این ژست عجیب غریب لعنتی بی‌حرکت مانده بودیم. ضمناً زانوهایم کاملاً داغ شده بودند و او واقعاً نمی‌خواست خفه شود. با اینکه فکر می‌کردم بالاخره ساکت می‌شود اما همچنان داشت ادامه می‌داد و بعد، هیسسس...

فهرست مطالب

مقدمه
فصل اول: مقصر اصلی ضمیر ناخودآگاهم است
فصل دوم: کلمه خدا
فصل سوم: حضور در لحظه
فصل چهارم: چُرت بزرگ
فصل پنجم: خودادراکی مثل یک باغ‌وحش است
فصل ششم: به همین کسی که هستی عشق بورز
فصل هفتم: من می‌دانم تو کی هستی، اما من کی هستم؟
فصل هشتم: تو اینجا چه کار می‌کنی؟
فصل نهم: مرد لُنگ‌پوش
فصل دهم: مراقبه 101
فصل یازدهم: ذهن تو ارباب سرنوشت توست
فصل دوازدهم: دل به دریا بزن
فصل سیزدهم: بگذار و بگذر
فصل چهاردهم: شکرگزاری: دروازه‌ای رو به تعالی
فصل پانزدهم: بخشش یا کینه
فصل شانزدهم: انعطاف‌پذیر باش
فصل هفدهم: وقتی بفهمی‌ سخت نیست دیگر آسان می‌شود
فصل هجدهم: تعلل و کمال مطلوب
فصل نوزدهم: درام آشفتگی و سردرگمی
فصل بیستم: ترسیدن کار احمق‌هاست
فصل بیست‌ویکم: میلیون‌ها آینه
فصل بیست‌ودوم: زندگی شیرین
فصل بیست‌وسوم: تصمیم مقتدرانه
فصل بیست‌وچهارم: پول، بهترین دوست جدید تو
فصل بیست‌وپنجم: رهاسازی و سرسپردگی
فصل بیست‌وششم: عمل در برابر حرف
فصل بیست‌وهفتم: مرا از اینجا ببر

اسک 98...
ما را در سایت اسک 98 دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : امیر علوی بازدید : 279 تاريخ : جمعه 29 اسفند 1399 ساعت: 0:07